دوشنبه 18 دی 1402 / خواندن: 8 دقیقه
به احترام داغداران کرمان و مردم عزیز ایران؛

فهرست: مرور ده عکس از بهترین عکس‌ها درباره فاجعه تروریستی کرمان

عکاسی از درگیری‌های مسلحانه‌ی درون شهری و انفجارهای تروریستی را به نوعی می‌توان هم‌سطح ژانر عکاسی جنگ دانست. در این ژانر عکاس خود انتخاب می‌کند که در دل حادثه برود و بماند تا تصاویر آن را بیرون بکشد. در بسیاری از مواقع این انتخاب و تلاش برای بیرون کشیدن تصاویر به اسارت، زخمی و حتی کشته شدن عکاس منجر شده است اما ارزش آگاهی دادن به دیگران گاهی آنچنان بالاست که عکاس همه‌ی خطرها را به جان می‌خرد و به قول سوزان سانتاگ در کتاب ارزشمند درباره‌ی عکاسی «بالاترین رسالت عکاسی تبیین انسان برای انسان است».

4.67
فهرست: مرور ده عکس از بهترین عکس‌ها درباره فاجعه تروریستی کرمان

مجله میدان آزادی: سیزدهم دی‌ماه امسال مردم ایران با وقوع یک جنایت تروریستی بزرگ در کرمان عزیز سوگوار سوگی عظیم شدند. به همین مناسبت و به احترام مردم داغ‌دیده‌ی ایران ده عکس برتر با موضوع فاجعه‌ی تروریستی کرمان و شهیدانش را به انتخاب و با توضیح مینو رضایی ببینید:

عکاسی از درگیری‌های مسلحانه‌ی درون شهری و انفجارهای تروریستی را به نوعی می‌توان هم‌سطح ژانر عکاسی جنگ دانست. در این ژانر عکاس خود انتخاب می‌کند که در دل حادثه برود و بماند تا تصاویر آن را بیرون بکشد. در بسیاری از مواقع این انتخاب و تلاش برای بیرون کشیدن تصاویر به اسارت، زخمی و حتی کشته شدن عکاس منجر شده است اما  ارزش آگاهی دادن به دیگران گاهی آنچنان بالاست که عکاس همه‌ی خطرها را به جان می‌خرد و به قول سوزان سانتاگ در کتاب ارزشمند درباره‌ی عکاسی «بالاترین رسالت عکاسی تبیین انسان برای انسان است». 

در این مطلب نیز ده عکس از بهترین و گویاترین عکس‌ها از انفجار تروریستی 13 دی‌ماه کرمان را همراه شرح عکس برای شما تهیه و تدوین کرده‌ایم. 


1.    عکاس: نامشخص


انتشار آمار کشته‌شدگان یک فاجعه معمولا برای نرمالیزه کردن آن به کار می‌رود. درست مثل تعداد آمار فوتی‌های کرونا یا جنگ اخیر غزه که سازمان‌های جهانی از روز اول برای تعداد شهدای فلسطینی کنتور انداختند و فعلاً عدد به بالای 22 هزار نفر رسیده است. در این بین صفحات مجازی و فعالان و هنرمندانی بودند که سعی کردند از تبدیل شدن «انسان» به «ارقام» جلوگیری کنند. این افراد فعالیت خود را در جهت یادآوری «نام» کشته‌شدگان جنگ هدایت کردند. در عکس «احتمالاً امیرعلی افضلی» نیز برخورد نام و عدد و انسان و رقم وجود دارد. پسربچه‌ای با نام احتمالی امیرعلی افضلی تمام‌قد در مقابل تبدیل شدن به شماره 66 ایستاده است.

 

2.    عکاس: ابوذر احمدی‌زاده


باوری در میان دانشمندان و هم انسان‌های عادی وجود دارد که گوش حتی بعد از قبض روح هنوز می‌شنود. که شنوایی، آخرین حسی است که از کار می‌افتد و صدا آخرین تار ارتباطی یک انسان با حیات مادی است. هدفون با سیم بریده در این عکس یک نماد است؛ نماد قطع آخرین ارتباط یک انسان با زندگی. و به جز صدا، همه می‌دانیم که هدفون به سر خیلی نزدیک است.

 

3.    عکاس: ابوذر احمدی‌زاده


سرعت، دسترسی فراوان به داده‌ها و از همه مهم‌تر امکاناتی چون برگشت‌پذیر بودن خطاها و هرچیز دل‌نخواه باعث غرق شدن انسان امروز در فضای مجازی شده است. این غرق شدن تا جایی‌ست که گاهی مرز واقعیت با دنیای مجازی را گم می‎کنیم. برای همه‌مان پیش آمده است با شست و سبابه عکس روی مجلۀ کاغذی را به هوای این‌که وضوح بیشتری پیدا کند بکشیم یا درست لحظۀ بعد از تصادف ناخودآگاه دنبال گزینه‌ی برگشت (Undo) می‌گردیم تا همه چیز به چند ثانیه پیش برگردد. در این عکس جمعیت عمق واقعه را باور کرده و پشت به آن در حال خروج است اما مردی که نتوانسته با عمق واقعه کنار بیاید در تلاش برای بازگشت است؛ بازگشت به چند ثانیه قبل از فاجعه تا از وقوع آن جلوگیری کند.

 

4.    عکاس: مهدی امین‌زاده


استفاده از بمب‌های ساچمه‌ای که در انفجار گلزار شهدای کرمان نیز استفاده شد در عملیات‌های انتحاری برای گرفتن تلفات بیشتر است. در این عکس آدم‌ها حالت بلاتکلیفی و بی‌عملی دارند جز مرد کنار پرشیای سفید که سعی می‌کند دوربین را شاهد بگیرد؛ شاهد ترکش‌های بی‌شمار.

 

5.    عکاس: نامشخص


انسان‌هایی که انگار مورد حملات بیگانگان قرار گرفته‌اند، فضای به شدت غبارآلود، رنگ‌های خنثی، ابهام در جنسیت آدم‌ها و حتی زنده و مرده بودنشان این عکس را به عکس آخرالزمانی از انفجار کرمان معروف کرده است. ابهام این عکس تا حدی است که برای مخاطب مشخص نیست مرد زخمی‌ میان عکس به چه چیز می‌نگرد؟ به جایی که انفجار در آن رخ داده یا به سمتی که نجات‌دهندگان از آن می‌آیند؟! جایی درست در انتهای غبارهای گوشۀ چپ عکس.

 

6.    عکاس: ساره تجلی


انفجار کرمان در روز بزرگداشت مقام زن که عید بزرگی برای ایرانی‌ها است رخ داد و از این جهت تصویر زنان گریان و عزادار در این عکس برای مخاطب ایجاد تناقضی عظیم می‌کند. از طرفی دستۀ عزاداری صرفاً زنانه به مخاطب این را القا می‌کند که قربانیان این فجایع چه کشته شوند و چه زنده بمانند زنانند. 

 

7.    عکاس: مجید خواهی


تابوت‌های شهدا مرکز ثقل این عکس هستند. مردی که لباس تیره دارد سعی دارد جوان گریان را از کنار تابوت‌ها دور کند و مخاطب می‌داند تا چند ثانیه بعد، این زندگان هستند که رفته‌اند و تابوت‌های پرچم پیچ شده باقی می‌مانند. پوستر بنیاد شهید روی تابوت‌ها با لوگویی که سال 1358 طراحی شده نیز به نوعی یادآور حال و هوای دهه‌ی شصت ایران است.

 

8.    عکاس: ثارالله انکوتی


فضای آشفته‌ی زمینه‌ی عکس نشان می‌دهد که زمان ثبت آن به لحظه‌ی انفجار بسیار نزدیک است و به نظر می‌آید آدم‌ها اولین اقدام‌ها برای تثبیت دوباره را انجام می‌دهند. در سمت چپ عکس مرد جوانی تقویت‌کنندۀ بلندگو را بر دوش دارد تا مرد میانسالی بتواند از طریق بلندگو آدم‌های سرگشته را ساماندهی کند. دو مردِ جلوی عکس نیز بی‌توجه به آشوب‌ها بنری را نگه داشته‌اند، در حالتی که می‌توان گفت هم برای جلوگیری از لگدمال شدن اسم روی بنر است و هم برای بالا بردن آن به مثابه یک پرچم. 

 

9.    عکاس: نامشخص


ریتم تابوت‌های منظم با پرچم ایران در پای ردیف سربازان، از این عکس یک نمای کلاسیک ساخته است. انتخاب زاویه‌ی بالا برای دوربین نیز به کمک نشان دادن انبوه جمعیت تشییع‌کننده آمده‌ است. جمعیت بی‌حرکت در حصاری آبی رنگ و کوه‌هایی که انگار دورتادور آن‌ها کشیده شده، حالت سنگینی و سکون و غم به این عکس داده‌ است. 

 

10.    عکاس: نامشخص


قاب این عکس شاید به خودی خود چندان هنری و ممتاز نباشد اما اهمیت آن در این است که گذشته دارد. چند ساعت پس از انفجار بود که لیست شهدای حادثه منتشر شد و دختر دوساله‌ای که هنوز شناسایی نشده‌ بود عنوان «دختری با کاپشن صورتی و گوشواره قلبی» را به خود گرفت. عبارتی پازل‌گونه که مانند داستانی مینیمال است. بنابراین اهمیت عکس تابوت چوبی با گل‌های پرپر سرخ آنجاست که پازل کاپشن صورتی و گوشواره قلبی را کامل می‌کند: ریحانه سلطانی‌نژاد.

 

می‌توانید در بخش گالری دیگر عکس‌های منتخب این فاجعه، سوگواری پس از آن و به‌خاک سپاری شهدا را ببینید:




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان

عکاسی از درگیری‌های مسلحانه‌ی درون شهری و انفجارهای تروریستی را به نوعی می‌توان هم‌سطح ژانر عکاسی جنگ دانست. در این ژانر عکاس خود انتخاب می‌کند که در دل حادثه برود و بماند تا تصاویر آن را بیرون بکشد. در بسیاری از مواقع این انتخاب و تلاش برای بیرون کشیدن تصاویر به اسارت، زخمی و حتی کشته شدن عکاس منجر شده است اما ارزش آگاهی دادن به دیگران گاهی آنچنان بالاست که عکاس همه‌ی خطرها را به جان می‌خرد و به قول سوزان سانتاگ در کتاب ارزشمند درباره‌ی عکاسی «بالاترین رسالت عکاسی تبیین انسان برای انسان است».

مطالب مرتبط