ﺳﻪشنبه 22 اسفند 1402 / خواندن: 6 دقیقه
پرونده جایزه فیلم اسکار| صفحه دهم

ریویو: نقد و نظری به فیلم «داستان آمریکایی» ساخته «کورد جفرسون»

داستانِ «داستان آمریکایی» پیرامون ماندن و لق زدن میان سه نوع هویت از سیاه‌پوستان است: «آنچه دوست دارند باشند»، «آنچه واقعاً هستند» و «آنچه سفیدها از زیست و هویت سیاه‌ها می‌پسندند».

4.5
ریویو: نقد و نظری به فیلم «داستان آمریکایی» ساخته «کورد جفرسون»

مجله میدان آزادی: در جمع برندگان نهایی اسکار 2024 فیلم «داستان آمریکایی» (American Fiction) به نویسندگی و کارگردانی کوردن جفرسون را می‌بینیم که جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی را با خود به خانه برد. به همین بهانه، صفحه‌ی تازه‌ «پرونده جایزه فیلم اسکار» با ریویوی نقد این فیلم به روز می‌شود. در ادامه این ریویو را  به قلم آقای سیدوحید نبوی‌زاده نمازی خواهید خواند: 

چه بخواهیم چه نخواهیم، چه قبول داشته باشیم چه نداشته باشیم، آدم‌های اطراف‌ ما نسبت به رنگ و نژاد و جنس ما ذهنیت‌های مختلفی دارند. این چه داستانی است؟

اگر رشته‌ی تحصیلی‌ات ادبیات باشد که یکی از فاخرترین‌هاست و مدرک دانشگاهی‌ات هم دکتری باشد که یکی از بالاترین‌هاست و شغلت نویسندگی داستان و رمان باشد که یکی از رؤیایی‌ترین‌هاست، باز هم ممکن است انگاره‌های «سفید، سیاه»، «چقدر سفید، چقدر سیاه»، «سیاه‌ دیدن و سیاه ‌بودن» رهایت نکند. مانک الیسون  (شخصیت اول فیلم و استاد آفریقایی-آمریکاییِ ادبیات دانشگاه/ جفری رایت ) ذهنش را ارتقا داده و بلند می‌اندیشد اما جامعه‌ی او هیچ‌گونه تطابقی با این ذهنیت او ندارد و همین موضوع او را در نزاعی درونی و دائمی با خودش قرار داده و جهان‌بینی‌های اطرافش، مثل خوره او را می‌خورند. دقیقاً همان زمان که این استاد ادبیاتِ رانده‌شده از دانشگاه ادعا می‌کند «من اصلاً اعتقاد چندانی به نژاد ندارم»  برای تاکسی دست بلند می‌کند، تاکسی نمی‌ایستد، سفیدپوست دیگری، در فاصله‌ی ده متری او، دست بلند می‌کند و تاکسی می‌ایستد. 

در سال 2023، یک استاد دانشگاه آمریکا با رنگ پوست نسبتاً سیاهش، دچار تبعیض است. اما این مطلب هر چقدر هم برای آمریکا و اساساً انسانیت شرم‌آور باشد، برای یک فیلم، مطلب جدید و جذابی نیست. حرف فیلم این است که خود آفریقایی-آمریکایی‌ها نیز تا حدی به این نوع نگاه دامن زده‌اند/می‌زنند و امروزه رمان‌هایی را می‌نویسند که نه راجع‌به سیاه‌پوست‌ها که راجع‌به «سیاهی است». اینکه فقر و فلاکت و پایین ‌بودن جایگاه سیاه‌ها در رمان‌ها و فیلم‌ها باعث می‌شود سفیدهایی که عذاب وجدان دارند آرامش پیدا کنند و برای این آثار ایستاده کف بزنند عجیب نیست؛ آنچه عجیب می‌نماید بازی خود آفریقایی-آمریکایی‌ها در وسط میدان این بازی هویتی است.

تک‌تک اعضای خانواده‌ی مانک به‌شکلی نمادین شخصیت‌پردازی شده‌اند و هریک گروهی را نمایندگی می‌کنند. برادری که هم‌جنس‌گرا است و هویت برساخته‌ی جنسی را به چالش می‌کشد، خواهری که شاید نرمال‌ترین این نژاد باشد اما حیاتش قد نمی‌دهد، مستخدمه‌ای که جزئی از خانواده شده و زندگی‌اش را از نو می‌سازد، مادری که آرشیو حافظه‌ی جمعی سیاهان است و آلزایمر امانش را بریده و پدری که هرگز دیده نمی‌شود و سال‌هاست که غایب است. فرم آشفته‌ی خانواده اما قرار است با نسخه‌ی نسبی‌گراییِ تجویزشده سامان یابد و قرار است ارزش‌ها و نرم‌های فکریِ به‌ظاهر ثابت، کنار گذاشته شوند. این یکی از همان درس‌های خطرناکی است که فیلم می‌خواهد دیکته کند: اگر تو نتوانستی تا الان تکلیفت را با خواسته‌ها و هویت جنسی‌ات معلوم کنی و با زن و دو بچه همچنان در پی جنس موافقت هستی و زندگی خانواده‌ات را تباه کردی، اصلاً مهم نیست، مهم این است که الان حالت خوب است و می‌توانی جایگاهی صمیمی در خانواده‌ات داشته باشی!

داستانِ «داستان آمریکایی» پیرامون ماندن و لق زدن میان سه نوع هویت از سیاه‌پوستان است: «آنچه دوست دارند باشند»، «آنچه واقعاً هستند» و «آنچه سفیدها از زیست و هویت سیاه‌ها می‌پسندند». این حرکت آونگی میان هویت‌های مختلف حتی تا پایان‌بندی فیلم هم ادامه می‌یابد و بیننده قرار است به «داستان ‌بودن» کل این حرکت پی ببرد و برای هریک از هویت‌‌های مذکور، یک مدل مجزای پایان را هم ببیند.

کورد جفرسون، در اولین ساخته‌ی بلندش نگاه‌های زیادی را به خود جلب کرد و عناوینی همچون «برنده‌ی جایزه‌ی‌ بهترین فیلم از نگاه مردم در جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم تورنتو»  یا قرارگیری در لیست ده فیلم برتر سال از سوی «انستیتوی فیلم آمریکا»  یا دریافت نامزدی دو جایزه‌ی مهم در گلدن گلاب ، انتظارها را از او بالاتر می‌برد. اما از نظر نگارنده او در دو مورد اساسی موفق بوده است:
1.    با اینکه کتاب و کتاب‌خوانی در آمریکا امری جدی است و در میان خیلی از مردم جایگاه دارد ولی فیلم جفرسون هم آن‌قدر نرم و جدی و اصولی مخاطب را به خواندن علاقه‌مند می‌کند که مخاطب غیرآمریکایی هم حظ می‌برد و هوس کتاب‌خوانی به سرش می‌زند.
2.     کارگردان می‌خواهد نگاه‌های غالب (چه از سوی سفیدها و چه از سوی خود سیاه‌ها) به نژادش را به چالش بکشد و به‌حق، موفق هم بوده است. فیلم او برساخته‌ بودن هویت نوین در میان سیاه‌پوستان آمریکایی در آمریکای امروز را روایت می‌کند و شاید دلیل عنوان فیلم همین باشد که این نوع قرائت از نژاد و این «داستان»، مخصوص این دیار است ولی این سبک روایت‌ها در هالیوود و آمریکا، فقط مخصوص موضوع حساس «نژاد» و «تبعیض نژادی» نیست؛ آرزوی فیلم امریکن فیکشن ، گذار از گفتمان «فقیر بودن» و «رپ خواندن» و «به ‌قتل ‌رسیدن توسط پلیس» و «برده ‌ماندن» آفریقایی-آمریکایی‌هاست و عنوان این فیلم را بهتر است این‌گونه بخوانیم: «داستان آمریکا».
 




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
در سال 2023، یک استاد دانشگاه آمریکا با رنگ پوست نسبتاً سیاهش، دچار تبعیض است. اما این مطلب هر چقدر هم برای آمریکا و اساساً انسانیت شرم‌آور باشد، برای یک فیلم، مطلب جدید و جذابی نیست. حرف فیلم این است که خود آفریقایی-آمریکایی‌ها نیز تا حدی به این نوع نگاه دامن زده‌اند/می‌زنند و امروزه رمان‌هایی را می‌نویسند که نه راجع‌به سیاه‌پوست‌ها که راجع‌به «سیاهی است». اینکه فقر و فلاکت و پایین ‌بودن جایگاه سیاه‌ها در رمان‌ها و فیلم‌ها باعث می‌شود سفیدهایی که عذاب وجدان دارند آرامش پیدا کنند و برای این آثار ایستاده کف بزنند عجیب نیست؛ آنچه عجیب می‌نماید بازی خود آفریقایی-آمریکایی‌ها در وسط میدان این بازی هویتی است.

فیلم برساخته‌ بودن هویت نوین در میان سیاه‌پوستان آمریکایی در آمریکای امروز را روایت می‌کند و شاید دلیل عنوان فیلم همین باشد که این نوع قرائت از نژاد و این «داستان»، مخصوص این دیار است ولی این سبک روایت‌ها در هالیوود و آمریکا، فقط مخصوص موضوع حساس «نژاد» و «تبعیض نژادی» نیست.

مطالب مرتبط